شعر جناب احمد سروش برای دکتر شهبازی
عجب شاهی که بازش را تو دیدم عجب شهری که آوازش تو دیدم
اگر ترویج را علمی سراغ است نبوغش را ز کردار تو دیدم
تو عمران را ز روستا کاشت کردی تو علم بیکران را داشت کردی
سخن از شهرها گفتند فراوان که تو از روستاها یاد کردی
تویی بی غل و غش در علم ترویج سخن گفتی هَمَش در وصف ترویج
اگر شخصی به شهر شهرت گرفته یقین از روسِتا نشأت گرفته
من از فکرت تحیر گشته ام مات هزاران مرحبا بر این خرد باد
ندادی تن به سازش بهر تخریب که روستا را ز نو کردی تو تذهیب
برای فکر نو اندیشه داری برای کار نو تو پیشه داری
تو خود بودی معلم مرد اخلاق به من دادی تو درس نو و خلّاق
اگر شعرم نبوده درخور تو بضاعت کم، سوادم گشته کم سو
تقدیم به استاد ارجمند دکتر اسماعیل شهبازی
احمد سروش، سوادکوه ، زمستان 1395